برخوردی نزدیک از نوع ازدواج

از در اتاق که وارد شد، دیدم همه بلند شدند جز من احمق، حالا اینکه چرا احمق بعداً خودتان متوجه می‌شوید. پاها را روی‌هم انداخته و مقداری هم داخل نشیمنگاه مبل سرخورده بودم. مثلاً نمی‌دانستم که حاجی قرار است داماد آینده‌اش را ناگهانی و ناخواسته داخل اتاق اداره ثبت، فقط ببیند و وَرانداز کند. ولی خوب فکر عاقبتش را هم  نکرده بودم و از طرفی خیر سرم می‌خواستم ملاقات عادی جلوه …
مشاهده

در میدان زندگی همیشه شجاعت به خرج بده عزیزم

  حوالی ظهر  یازدهم خردادماه یکهزاروسیصدوهشتادوهفت، مشهد،بیمارستان مهر   سلام مهرانای عزیزم کف دو دستم خیس عرق شده بود. طول راهرو  بیمارستان را بی‌هدف، می‌رفتم و برمی‌گشتم. با خودم حرف می‌زدم. اینکه چه می‌گفتم، یادم نیست؛  ولی بدون شک  حرف‌های بدرد بخور و معنی‌داری  نبود. بعد از آن  لحظه به دنیا آمدنت این دومین شوکی بود که من را ترساند. یک‌لحظه نفست بالا نیامد و نیز نفس من. صدای پای …
مشاهده

هی رفیق؛ بیا با هم حرف بزنیم

  هی رفیق؛ بیا با هم حرف بزنیم سلام ستاره، چطوری؟ می خوام همین اول کار، یه اعتراف صادقانه بکنم  و بگم چرا برات نامه می‌نویسم  و اینکه چرا رودررو حرفامو نمی‌زنم.  چند تا دلیل داره.  اول اینکه نامه نوشتن خیلی کیف می ده. مثل قدیما، حس و حال رفاقت رو بیشتر برام  تداعی می کنه. دوم اینکه مقابلم  نیستی و حرفم رو قطع نمی‌کنی و خیلی راحت می تونم متکلم‌وحده باشم. …
مشاهده

آخرین تصویری که دوست داشتم قبل از مرگ در ذهنم نقش ببندد

قبل از اینکه براتون از بهترین تصویر ذهنی قبل از مرگ بگم باید  یه چیزی ر و براتون روشن کنم. نه احساساتی بشید. نه ناراحت و  نه منو فحش بدید. چون مرگ دیگه برام جنبه طنز داره نه ازش می‌ترسم و نه فکر بعدش هستم، چون دیگه بهش اعتقادی ندارم. فقط گوش کنید. شما هم فکر کنید این نوشته جنبه طنز داره براتون مثل من. مجلس سوگواری و تشیع جنازه …
مشاهده

حواس مون به رفیق مون باشه ...

وقتی تمام سهمت از دلخوشی و شادی‌های زندگی و این دنیا خلاصه میشه تو همون چنددقیقه‌ای که با خوردن دو پیک مشروب و کشیدن دو نخ سیگارهیچی از عالم‌وآدم نمی‌فهمی و از ته دل می‌خندی و همه چی رو فراموش می‌کنی، یعنی اینکه خیلی به ته خط نزدیک شده رفیق مون، حواس مون بهش  باشه. این‌جور لحظه‌ها، این‌جور آدم‌ها رو باید بغل کرد. ممکنه خنده شون ته بکشه و بغض …
مشاهده

سلام خدا ... چه خبر؟ خوبی؟ معلوم هست کجایی؟

سلام خدا چه خبر؟ خوبی؟ معلوم هست کجایی؟ راستی اول تکلیف منو روشن‌کن که باید چی صدات کنم؟ خدای تنها؟ آقای خدا؟ یا مثل این آدم‌های اهل ادبیات و فلسفه، خالق هستی و از این‌جور چیزها... بزار با هم راحت باشیم، همون خدای تنها بهتره، مگه نه؟ این‌جوری راحت‌تریم، هم برای من و هم اینکه گپ و گفت صمیمانه‌تری داشته باشیم. بدون تعارف و رودربایستی. آخه مگه خورده برده‌ای داریم …
مشاهده

یادداشتی بر فیلم جذاب و دلنشین "مردی به نام اوتو"

فیلم  "مردی به نام اوتو" نسخه آمریکایی از فیلم سوئدی "مردی به نام اوِه " است که بر اساس رمان موفق و پرفروش فردریک بکمن ساخته شده است. فیلم روایتگر زندگی مردی است به نام اوتو با بازی تام هنکس که زندگی‌اش بعد از دو حادثه مهم فلج شدن همسر باردارش در اوایل زندگی بر اثر سانحه واژگون شدن اتوبوس در مسیر برگشت از تعطیلات که منجر به فلج شدن …
مشاهده

سلام صبح به خیر آقای بازپرس

سلام صبح به خیرآقای بازپرس حالتان چطور است؟ مدتی است جنابعالی را زیارت نکرده‌ام. دل‌تنگتان هستم. اتفاقاً از دیروزعصر ساعت شش و نیم که گوشی موبایلم را روشن کردم و رای تأیید شده شما را دیدم، بسیار به فکرتان بودم. نه اینکه خدای‌نکرده فحش و ناسزایی نثارتان کرده باشم، اصلاوابدا. مدیون باشید اگر چنین فکری با خود بکنید. فدای سرتان. مگر تقصیر شما بود چنین رای و نظری داشتید؟ من …
مشاهده

فقط مانده‌ام با خدای خود چه کنم؟

مانده‌ام هنوز هم بیاویزم این اعتقادات کهنه و مسخره خود را بر این جالباسی به‌جامانده از بچگی‌ام یا به گوشه‌ای پرت کنم، فارغ از هر دل‌بستگی و دلدادگی، فارغ از اخم مادرم. پرت می‌کنم ... بگذار لگدمال شوند و بپوسند. دیگر برایم مهم نیست. فقط مانده‌ام با خدای خود چه کنم؟
مشاهده

تمام حقوق این سایت متعلق به محمدجعفر کروژدهی می‌باشد.

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش