یادداشتی بر فیلم جذاب و دلنشین "مردی به نام اوتو"

فیلم  "مردی به نام اوتو" نسخه آمریکایی از فیلم سوئدی "مردی به نام اوِه " است که بر اساس رمان موفق و پرفروش فردریک بکمن ساخته شده است.

فیلم روایتگر زندگی مردی است به نام اوتو با بازی تام هنکس که زندگی‌اش بعد از دو حادثه مهم فلج شدن همسر باردارش در اوایل زندگی بر اثر سانحه واژگون شدن اتوبوس در مسیر برگشت از تعطیلات که منجر به فلج شدن همسر و سقط شدن بچه‌اش می‌شود و نیز فوت همسرش بر اثر سرطان در میان‌سالی دچار تنش‌های زیادی می‌شود.

روایت قصه اوتو در فیلم شش ماه بعد از فوت سونیا، همسرش شروع می‌شود. مرور خاطرات اوتو در فیلم از همسر و اتفاقات گذشته‌اش یک مسیر تقریبا غیرخطی را در فیلم ایجاد می‌کند و بیننده را در مسیر روایت داستان، از گذشته تا حال او مطلع می‌کند.

مسلماً ازدست‌دادن پدرش در نوجوانی، تصادف و فلج شدن سونیا و سقط شدن بچه‌اش و سپس مرگ سونیا در دوره‌ای از زندگی که بیشتر از هروقت دیگر به هم احتیاج داشتند از او مردی خشک و عبوس ساخته است و این نمی‌تواند چیز عجیبی برای شخصیت اوتو باشد.

اوتو مردی منزوی، بدخلق، متفاوت، منضبط، سخت‌گیر، قانونمند و صادق است که خصوصاً بعد از فوت همسرش و بازنشستگی اجباری عصبی‌تر از گذشته شده وزندگی یکنواختش که تنها محدود به گشت‌زدن در محله و چک‌کردن قفل در پارکینگ‌ها و دنبال بهانه‌ای برای تذکر به دیگران است زندگی او را خاکستری‌تر از چیزی که هست نشان می‌دهد. او نمی‌خواهد گذشته خودش را با همسرش فراموش کند و سعی دارد با خودکشی، زودتر به همسرش بپیوندد و خودش را از زندگی بدون همسرش نجات دهد. خودکشی با طناب، دود اگزوز، پرت‌کردن خودش جلوی قطار و اسلحه ایده‌هایی است که هر بار به ذهنش می‌رسد و با رخ‌دادن یک اتفاق تازه در محله و یادآوری خاطره‌ای از همسرش، نقش‌برآب می‌شود. یادآوری خاطراتی از سونیا در چندین مرحله‌ای که اوتو اقدام به خودکشی می‌کند لحظه‌های بسیار دراماتیکی برای بیننده به وجود می‌آورد. این صحنه‌ها نشان‌دهنده عشق بی‌نهایت اوتو به همسرش و قبول‌نکردن ادامه زندگی بدون اوست.

صحنه اولین قرار اوتو و سونیا قبل از ازدواج در رستوران و حرف های ردوبدل شده بینشان در خصوص علت  عدم سفارش غذا از طرف اوتو و جواب صادقانه او به این پرسش، بیننده فیلم را از همان ابتدا با ارتباطی همراه با صداقت و عشق روبرو می‌کند. این صحنه یکی از زیباترین و تأثیرگذارترین صحنه‌های فیلم است.

ورود شخصیت مهم، تأثیرگذار و دوست‌داشتنی ماریسول، زن همسایه جدید اوتو در فیلم و برقراری ارتباط نزدیک با وی و خانواده ماریسول  و اتفاقات و حوادث جالبی که بعد از آمدنش به محله اتفاق می‌افتد روند  زندگی او را دچار تغییر مثبتی می‌کند.

ماریسول، به‌تدریج به اوتو نزدیک می‌شود و رابطه صمیمانه‌ای برقرار می‌کند تا جایی که حتی او را مجبور می‌کند که به او آموزش رانندگی بدهد و در همان صحنه بعد از اتمام آموزش رانندگی در کافه اوتو برای اولین‌بار برای ماریسول سفره دلش را باز می‌کند و به‌مرور خاطراتش می‌پردازد و ماریسول پی به علت بدخلقی‌ها و عصبانیت‌های گاه‌وبیگاه اوتو و عشق فوق‌العاده  وی به همسرش می‌برد. نام‌بردن ویژگی‌ها و خصوصیات همسرش برای ماریسول و بیان اینکه زندگی‌اش بعد از تصادف و فلج شدن همسرش چقدر برای او سخت شده نیز از بهترین صحنه‌های فیلم است.

اتفاقاتی که در آخرین تلاش به خودکشی برایش می‌افتد مثل مرور خاطره‌ای از سونیا و حرف‌زدن او در خیالش با اوتو که از او می‌خواهد دیگر تمام کند و به زندگی ادامه دهد و نیز آمدن، ملکوم، یکی از شاگردان همسرش در مدرسه در آن موقع شب به خانه اوتو برای خوابیدن، و تلاش‌های ماریسول و خانواده‌اش مسیر زندگی او را از آن به بعد تغییر می‌دهد ارتباطش را با دوست قدیمی خودش روبن که مدت‌ها بود با هم قهر بودند دوباره برقرار می‌کند و نحوه رفتارش با بقیه همسایه تغییر می‌کند.

سه سالِ بعد روایت قصه اوتو در فیلم بعد از آخرین تلاشش برای خودکشی کاملاً مسیر متفاوتی را طی می‌کند؛ چنان‌که لحظه فهمیدن مرگ او توسط ماریسول و خواندن نامه اوتو و وصیتی که او می‌کند و مراسم خاک‌سپاری که همسایه‌ها برای او می‌گیرند، نشان از علاقه و محبتی است که اطرافیانش به او پیدا کرده بودند. صحنه‌های آخر فیلم نیز از دراماتیک‌ترین لحظه‌ای فیلم است. صحنه‌هایی که بیننده را سرشار از فهم معنای جدیدی از عشق می‌کند.

کمدی تراژیک فیلم بیشتر بر روی احساسات انسانی تمرکز می‌کند و همان‌طوری که بیننده فیلم را می‌خنداند ممکن است ناگهان به او حس غم و اشک بدهد. یک فیلم روحیه‌بخش که  با یادآوری لذت‌بردن از چیزهای کوچک ما را به سمت زندگی بهتر سوق می‌دهد.

روایت جذاب، شیرین و دلنشین داستان در فیلم به‌خوبی بیننده را مجذوب و درگیر خودش می‌کند و او را برای مدتی از سیاهی و خستگی دنیای اطرافش رهایی می‌بخشد.

دیدن این فیلم  برای ما که این روزها درگیر اتفاقات ناگوار زیادی هستیم و خلق‌وخوی تلخی داریم و می‌خواهیم حتی برای یک مدت کوتاه همه این بدی‌ها را فراموش کنیم را به شما پیشنهاد می‌کنم.

امیدوارم که با دیدن این فیلم حال دل تون خوب بشه.

 

 

زهرا طوسی گفت:
نوشته شما سبب شد فیلم رو ببینم. یک دلیلش بازی تام هنکس است. اگرچه بخشی از کتاب مردی به نام اووه را خواندم و دوست نداشتم. نوشته شما ترغیب کننده است ولی از جملات طولانی استفاده کرده اید و و این مساله خواننده را با مشکل روبرو میکند. موفق باشید.
    محمدجعفر کروژدهی گفت:
    با سلام
    خیلی ممنونم از اظهارلطف و نظرتون سرکارخانم طوسی
ندااشتری ماهینی گفت:
سلام
احسنت به قلم شیوا وبیان بی نظیرتون.
من رو ترغیب به دیدن کرد ودر اسرع وقت میبینم ونظرم رو میگم.
خیلی از متنتون لذت بردم.
قلمتون مانا
    محمدجعفر کروژدهی گفت:
    عرض سلام و احترام سرکارخانم اشتری ماهینی عزیز
    خیلی ممنونم از اظهار لطف و محبت شما
    منتظرم فیلم رو ببینید و نظرتون رو بدونم. درود و سپاس
Ala.firouz.s@gmail.com گفت:
باید زیبا باشد حتما میبینم جناب دکترسپلسگزارم ازمعرفی ای فیلم
    محمدجعفر کروژدهی گفت:
    عرض سلام و احترام
    امیدوارم خوش تون بیاد و بعد از دیدن فیلم نظرتون رو همینجا ببینم.

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش